یه بقیع و چندتا قبر بی نشونی

ساخت وبلاگ

یه بقیع و چندتا قبر بی نشونی

یه بقیع و چندتا قبر بی نشونی

داره میگه با زبون بی زبونی

دل حزینه، خونه سینه

واسه زهـرای مدینه

مرور خاطراتی که عمری باهاش در به درم

سیلی و پهلو و لگد، میره به سمت مادرم

فاطمه جان فاطمه جان ... فاطمه جان فاطمه جان

یه بقیع و داغ تشییع جنازه

کفنی که شده غرق خون تازه

تیر و تابوت، مات و مبهوت

بدن و سرخـیِ یاقوت

میرسه از سَمت بقیع، شمیم و عطر یاسمن

عالم ندیده به خدا غریب تر از امام حـسـن

جانم حسن جانم حسن ... جانم حسن جانم حسن

یه کبوتر که بقیعه آشیونش

روی دیوار، روی خاکا شده لونش

هتک حُرمت، اشک غربت

سَر رو خاک به قصد قربت

کاشکی یه روزی هم بقیع شبیه کربلا بشه

صاحب صحن و گنبد و یه ایوون طلا بشه

خشتو روی خشت بذاریم به اذن صاحب الزمان

علی ولی الله بگه مؤذنش وقت اذان

جانم علی جانم علی ... جانم علی جانم علی




عکست تو قاب چشممه...
ما را در سایت عکست تو قاب چشممه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ajavadieh4 بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 5:31